بهار امسال ، خاموش استنه شمع غنچه ای در شمعدان شاخه ها داردنه آتشبازی سرخ و بنفش ارغوان ها رابهار امسال ، بغضی در گلو داردفروغ خنده از سیمای او دور استعروس آفتابش زنده در گور استمگر سیلاب اشکش پاک گرداندز لوح سینه ی او حسرت رنگین کمان ها را